حالا که خیالمون از بابت کارهای اداری راحت شده برگردیم سراغ چکلیستمون از جاهای دیدنی و کارهایی که باید تو وان انجام بدیم. از غذاهای ترکی کوفته و سوتلاچ رو تست میکنیم. ترکها علاقهی زیادی به گوشت دارن حتی فکر میکنم بیشتر از ایرانیها، اصن همینکه قورمهسبزی و قیمه و فسنجون برامون محبوبیتی حتی بیشتر از کباب داره ثابت کنندهی این موضوعه. هر بار هم که دربارهی غذاهای ترکی معروف که باید حتما تست کنیم میپرسیم جواب انواع محصولات گوشتیه، انواع دونر و کوفته و قورمه و کباب. مادهی اصلی کوفته، گوشت قرمزه که شبیه کتلت درمیاد و سرخ میشه. کوفته ساده افزودنی خاصی نداره ولی انواع دیگهش با مواد دیگهای ترکیب میشه. سوتلاچ هم یه دسره تقریبا شبیه شیربرنج که بافت خیلی نرمتر و یکدستتری نسبت به شیربرنج داره و در فر پخته میشه. انواع غذاهای گوشتی رو که کل ترکیه میتونین امتحان کنین. سوتلاچ هم تقریبا همهجا قابل پیدا کردن و سفارش دادنه حتی تو بستهبندی تو فروشگاههای زنجیرهای هم پیدا میشه ولی طبق تحقیقات میدانی ما خاستگاهش به ماچکا و روستاهای اون منطقه در جنوب شهر ترابزون میرسه که بهترین سوتلاچها رو هم میتونین همونجا پیدا کنین.
ساختمون موزهی وان جلوی قلعهی قدیمی ساخته شده، در کمال تواضع و بدون هیچ طمطراقی. یه ساختمون مکعبی شیشهای که آروم این گوشه نشسته و نخواسته سهمی از توجه بصری رو تو این بستر تاریخی برای خودش داشته باشه. البته که داخلش قضیه فرق داره، با همون بیتکلفی تلاش کرده تاریخ منطقه رو نشون بده و بهعنوان یه موزه، موضوعات زیادی رو باید با جزئیات و رنگ در معرض دید بذاره، ولی باز هم معماری در مینیمالترین حالتش فقط بستر زیبایی رو برای نمایش آثار فراهم کرده. این حس رو از همون بار اول که ساختمون موزه رو از بالای قلعه دیدیم نسبت بهش داشتم، پس ما هم سعی کردیم متواضع باشیم. با لباس سفید و مشکی، بدون رنگ یا تزئینات زیادی وارد شدیم و الحق که بین دیوارهای خاکستری و مشکی موزه، به حد زیادی نامرئی بودیم تا توجه فقط به آثار معطوف باشه. البته که بهعنوان یه معمار بگم همهی این تواضع و طراحی و استایل مینیمال در اوج زیباییه. موزهی وان، تاریخ باستانشناسی و قومشناسی منطقه رو به نمایش گذاشته. در سالن ورودی یه تایملاین بزرگ روی دیواره و یه نقشهی هولوگرافیک از دریاچهی وان روی کف که با قدم گذاشتن روی نقاط مشخصشده، اطلاعاتش نمایش داده میشه. بعد از گذشتن از سالن اول، با روندی تاریخی از آثار بهجا مانده از دورهی پارینه سنگی شروع میشه و با نوشته و پخش فیلم و ماکتهای ساخته شده و آثار کشف شده از وان رو تا دوران معاصر به نمایش میذاره.
در شهر وان اگه بخواین از فضای شهری دور بشین و کنار دریاچه قدم بزنین و چند ساعتی رو تو کافه و رستورانی با منظرهی دریاچه بگذرونین، باید کمی از مرکز شهر فاصله بگیرین و به سمت غرب تا منطقهی ادرمیت برین. اینجا بسته به خواستهتون میتونین بشینین و به دریاچه نگاه کنین یا حتی غروب رو تماشا کنین. قدم بزنین و از روی پل شیشهای که روی دریاچه پیشروی کرده رد بشین یا تو یه کافه مشرف به دریاچه بشینین و شام یا صبحونه معروف وان رو بخورین. انتخاب ما ولی اینه که یه جای پارک خوب و آروم برای آبی کنار دریاچه پیدا کنیم. صندلیها رو بذاریم رو به دریاچه و همینطور که نوشیدنیمون رو میخوریم غروب رو هم تماشا کنیم. پیادهروی هم میمونه برای فردا صبح.
اگه تو گوگل یا اپلیکیشنهایی مثل تریپادوایزر سرچ کنین، جزو جاذبههای دیدنی وان، خونهی گربهها رو میاره. تصور من از جایی به اسم خونهی گربهها، خونهایه که مخصوصشون طراحی شده، راحت و آزاد و شادن و بچه گربهها دارن با هم بازی میکنن و تو سر و کلهی هم میزنن، مثل مستندهای حیات وحش و بازی بچه شیرها. قرار بود بریم جایی که بهشت گربههاست ولی قفسی بیش نبود. گربههای کسل و خستهای که یه گوشه افتاده بودن و بازدیدکنندههایی که سعی داشتن اونا رو به حرکت وادار کنن. نژاد گربههای وان، نژادی از گربههای اهلیان با جثهی نسبتا بزرگ و رنگ سفید، با چشمهای آبی یا کهربایی و البته گربهی معروفی که یک چشم آبی و یک چشم کهربایی داره و نماد گربههای وانه. هتروکرومی (چشم دو رنگ) ژن غالبی نیست و بین بچه گربهها بهندرت پیدا میشه. تو کامنتها خونده بودم که اگه خرید یا برنامهی جذاب دیگهای دارن و دیدن اینجا رو از دست دادین ناراحت نباشین. البته ما برای دیدن گربهها رفتیم، فکر نکردیم دیدنشون خستهکننده و وقت تلف کردنه، ولی با تجربهی امروز منم توصیه میکنم به اینجا نرین چون جایی مثل باغ وحشه، خودخواهی آدما و خودبرتربینیشون باعث شده به بهانهی محافظت، گربهها رو اینجا زندانی کنن و رفتن ما به تداوم و بقای باغ وحش ها کمک میکنه.